درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 98
بازدید دیروز : 144
بازدید هفته : 309
بازدید ماه : 275
بازدید کل : 74171
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


جوجه کوچولو




 185- به ترکه میگن: ‌نظرتون راجع به سریال امام علی چیه؟ میگه: خیلی عالیه، فقط اگه میشه یخورده قطام شو بیشتر کنید!

 

 

186- ترکه رفته بوده استخر، مسؤول اونجا می‌خواسته واسه شاشیدن تو آب جریمش کنه. ترکه داد و بیداد می‌کنه که:‌ خوب بابا همه تو آب می‌شاشند! یارو میگه: ‌آره، ولی نه از رو دایو!

 

187- ترکه تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، ‌یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم!

 

188- ترکه زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این چه تصاویره مستهجنی بود که تو ان سریال امام علی نشون دادید؟! یارو بهش میگه: قربان ما که فقط پاها رو نشون دادیم. ترکه میگه: بابا تلوزیون من پرش داشت، همه جاشو دیدیم!

 

189- ترکه زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این سریال امام علی که همش بدآموزی داره! یارو میگه:‌چرا آقا؟‌ برای چی؟ ترکه میگه:‌ بابا الان دو هفته‌ست هروقت میام پسرمو تنبیه کنم،‌ میدوه میره تو کوچه لخت میشه!

 

190- یارو ترکه تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، ترکه میگه: بچه‌ها در رین صاحابش اومد!

 

191- عربه هی میگوزیده، بعدش یک لیوان آب میخورده. ازش میپرسن: چرا هی بعد از گوزیدن آب میخوری؟ میگه: ولک، اگه آب نخورم که گرد و خاک میشه!

 

192- ترکه میره راهپیمایی، می‌بینه شلوغه برمیگرده!

 

193- ترکه 19 تا بچه داشته،‌ بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر!

 

194- ترکه میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ ترکه میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!

 

195- دو تا ترکه میرن یک رستوران کلاس بالا، ‌دو تا کوکا سفارش میدند‌، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، ‌شروع می‌کنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ‌ببخشید،‌شما نمی‌تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. ترکا یک نگاهی به هم می‌کنند، ‌ساندویچاشونو باهم عوض می‌کنند!

 

196- ترکه 10 تومن میندازه تو صندوق صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده،‌ یک ماشین میزنه بهش، درب و داغونش میکنه. همون وقت یک بابای دیگه‌ای داشته یک پولی مینداخته تو همون صندوق، ‌ترکه با حال زار پامیشه، ‌میگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه!



ادامه مطلب ...


سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:جوک ترکی3, :: 3:7 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

 به یک ترکه میگن: 2*2 چند می‌شه؟ میگه: 5 تا! می‌گن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!

 

152- ترکه فیلم جیمز باند میبینه خیلی خوشش میاد. یکی ازش میپرسه اسمت چیه میگه: فَر...گضن فر!

 

153- ترکه و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگهفریدون قربان! افسره برمی‌گرده به ترکه میگه اسم توچیه؟! ترکه اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!

 

154- تو جزیره آدم‌خورا یک بابایی میره ساندویچ فروشی، یک ساندویچ مغز سفارش میده. ساندویچیه میگه: میشه 2 تومن. مرده عصبانی میشه میگه: یعنی چی؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پیش یک تومن بود! ساندویچیه میگه: آخه این مغز تهرونیه، بابا ‌بالاخره یک کلاس خاص خودشو داره. مردک هم ساندویچش رو میخوره و چیزی نمی‌گه. هفته دیگه میاد دوباره یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه:‌شد 10 تومن! یارو خیلی شاکی میشه، میگه‌: بابا چه خبرته؟! ساندویچیه میگه: آخه عزیز من،‌این دفعه مغز رشتیه، کلی فسفر داره به جان تو! باز طرف چیزی نمی‌گه و پول و میده و ساندویچش رو می‌خوره. هفته بعد دوباره میاد و یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه: میشه 100 تومن! یارو دیگه پاک شاکی میشه و ساندویچ رو می‌کوبه رو میز داد میزنه: این چه مسخره بازیه دراوردی؟! ساندوچیه میگه:‌آخه عزیز من،‌این یکی مغز ترکه،‌ باید 100 تا کله بشکنیم تا ازش یک ساندویچ دربیاد!!

 

155- ترکه زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره!

 

156- یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه!

 

157- ترکه پسرش رفته بوده زیر ماشین، با سنگ میزنه درش بیاره!

 

158- ترکه میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!

 

159- ترکه میخواسته بره هر چی راهزنه اطراف تبریزه  دهنشون رو سرویس کنه. ملت هم میان هر کی یه چیزی براش میارن، یکی شمشیر میاره یکی خنجر میاره و حسابی مسلحش میکنن. خلاصه ترکه راه میفته و بعد از یک هفته خونین و مالین برمی‌گرده. مردم دورش جمع میشن، می‌پرسند: چی شد؟ چی کار کردی؟ ترکه پامیشه یا حال زار میگه: بابا یه دستم شمشیر بود یه دستم خنجر، با دندونام می‌جنگیدم؟!

 

160- ترکه به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه، کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه...!

 

161- به ترکه میگن سه تا میوه نام ببرکه با سین شروع بشه میگه: سیب، سیر، سحر! میگن: سحر که میوه نیست؟! میگه: نمیدونی چه هلوییه!

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:ترکی2, :: 2:58 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم ؟ خیال باطل &hellip;&hellip;&hellip;&hellip;نه
 
مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم ؟&hellip;&hellip;&hellip;&hellip;نه
 
مامان، اجازه هست تونیک صورتی بپوشم ؟&hellip;&hellip;&hellip;&hellip;نه
 &hellip;
مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم ؟&hellip;&hellip;&hellip;&hellip;نه
 
مامااااان یعنی چی که همش میگی نه&hellip;. من ۱۸ سالم شده ها  نگران
 .
 .
 .
 .
 .
 .
  - مامان: اَاّه جمشید، خفه میشی یا خفت کنم ؟!!  عصبانی



پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 6:45 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

 يارو با رشتیه دعواش می شه رشتیه می ره بالای درخت-يارو می گه اگه بیای پایین که مادرتو........ رشتیه می گه دروغ می گی می خوای منو بزنی

از رشتيه مي پرسن شما چجوري از بچه دار شدن جلوگيري مي كنين. ميگه در و پنجره هارو ميبنديم

زن رشتیه میخواسته تنها بره خارج اجازه نامه شوهرش رو میبره بهش میگن قبول نیست شما باید استشهاد محلی بیارید

رشتیه میره تو یک خانه فساد، زنشو اونجا می بینه: میزنه زیر گریه زنش میگه: چی شده؟ رشتیه میگه منو ببخش منو اغفال کردن

یه روز یه پسره به زن رشتیه تیكه میندازه رشتیه دنبالش میكنه گیرش میاره پسره میگه گوه خوردم رشتیه میگه كافی نیست بیا صورت خانومم رو ببوس تا از دلش در بیاد

رشتیه به زنش میگه خداوکیلی تا حالا چند نفر کنارت خوابیدن؟زنه میگه خداوکیلی فقط تو کنارم خوابیدی بقیه تا صبح بیدار بودن

رشتیه داشته فیلم سوپر نگاه میکرده میبینه زنش توشه!!!! تموم که میشه میگه :خدا رو شکر فیلم بـــــود

رشتیه بچه ی نهمش به دنیا میاد !!!!میره سر خیابون:داد میزنه اهالیه محل دیگه شورشو در اوردینا

رشتیه به دوستش: یه جا بلدم شام میدن! مشروب میدن! تریاک میدن! آخرش هم 30000 تومن میدن!! دوستش میگه: کجاست؟!! میگه: خودم نرفتم زنم رفته بلده

زن رشتی با عجله به مطب دکتر زنان بر می گرده و می گه: ببخشین من شورتم رو اینجا جانگذاشتم؟ منشی می گه: نه. زنه می گه :" پس حتما توی دندون پزشکی جا گذاشتم!!!

زنه رشتیه به دوستاش میگه شنیدی توی تهران خفاشه شب اومده به زنا تجاوز میکنه زنه دومی میگه اووووو هرچی امکاناته ماله این تهرونی هاست

دوست رشتيه بهش ميگه: بچه خوشگلي داري! رشتبه مبگه: حالا يه كاري واسه ما كردي، هي منت بزار!

يه روز يه رشتيه به رفيقش ميگه: خاك بر سر بي غيرتت كنن، زنم خالكوبي عكس خواهرتو روي شكم عباس آقا ديده!

رشتيه داشته لوازم توي كيف خواهر زنشو نگاه مي‌كرده، يه دفعه يه آلت مصنوعي پيدا مي‌كنه، زنش از اون طرف داد ميزنه: اصغر آقا، چيكار مي‌كني؟ رشتيه ميگه: هيچي، با باجناقمون گپ مي‌زنيم!

زن رشتيه شب دير مياد خونه، شوهرش مي‌پرسه: كجا بودي؟ زن: چند تا مرد به من تجاوز كردند! مرد: تجاوز ده دقيقه طول مي‌كشه، بقيه‌شو كجا بودي؟

رشتیه موقع مرگش به زنش می گه : اگه به من خیانت کنی تنم تو گور می لرزه! بعد از 1ماه اون دنیا به اصغر ویبره معروف می شه

رشتیه مادرشو میبره دکتر، دکتر میگه برای سلامتیش باید پرهیز کنه!! رشتیه میگه دکترجون خودت بکن پرویز دهن لقه

رشتیه به زنش میگه عزیزم خوشحالم كه مادر شدی . زنش میگه انشاا... یه روزیم تو پدر میشی

رشتیه میره خونه می بینه یه سیاهه رو زنشه. داد می زنه: دربیار!، دربیار! یارو در میاره. رشتیه میگه: اَه اَه! حالم بهم خورد، بكن تو! بكن تو

از زن رشتيه ميپرسن:شما موقع عشق بازي با شوهرتون صحبت مي كنين؟ميگه: اگه زنگ بزنه ، خب آره

ازرشتیه می‌پرسن: پارسال روز زن چه كادویی به زنت دادی؟ میگه: بردمش كیش. میگن: ای ول بابا، دمت گرم، خوب حالا امسال چیكار می‌كنی؟ میگه: میرم میارمش

رشتی+قزوینی,

:: 6:25 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

 ناشي باشي تاشي توشه

  سوء تفاهم

پسره تو مترو سينه دختره رو ميگيره ميگه ببخشيد سو تفاهم شد، لره ميگه دروغ ميگه اگه سو تفاهم بود چرا تخماي منو نگرفت

  3.14

تركه ميخواسته دور كمرشو اندازه بگيره، يه خطكش ميكنه تو كونش ضربدر 3.14 ميكنه

  بادمجون

يک روز يکي پيش دکتر ميره و ميگه:آقاي دکتر من هر وقت بادمجان ميخورم لبم باد مي کنه؟ دکتر ميگه: اين که موردي نداره...من هر وقت لب ميخورم بادمجانم باد ميکنه

  هر چي بيشتر نگا ميکنه پولدار تر ميشه

دختره با مامانش رفته بودن لب ساحل دختره به مادرش ميگه مامان اون مرده چي گذاشته تو شورتش مامانش ميگه پولاشو گذاشته عزيزم دختره ميگه چه جالب چون هر چي بهت بيشتر نگا ميکنه پولدار تر ميشه

جوک خفن 

زن: این آقای وات همسایه بغلی ما، هر روز صبح موقع بیرون رفتن از خانه همسرش را می بوسد. حالا چه می شد تو هم این کار را میکردی؟مرد: آخه من که زن آن بنده خدا را نمی شناسم!

زن:خیلی بزرگه! مرد:عادت میکنی زن:از پشت درد میگیره! مرد:جا باز می کنه.زن:نمی خوام! مرد:خیلی بزرگه؟زن:آره. مرد:بگم یه کفش دیگه بیارن؟

از گوسفنده می پرسن سیستم دستشویی رفتن شما چیست ؟ میگه سبک گروه آریان ......... دونه دونه دونه دونه دونه

دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند، بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوق العاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید

توصیه دخترانه : اگه یه موقع مورد حمله یک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پایین دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اینجوری تو میتونی بدوی ولی اون نمیتونه

مامانه به بچش میگه که عزیزم و قتی خاله اومد قشنگ میری جلو سلام میکنی میبوسـیش بچه میزنه زیره گریه میگه نه مامان من خاله رو بوس نمیکنم! مامانه میگه چرا عزیزم؟ بچه میگه آخه دیروز که بابا میخواست بوسش کنه زد تو صورتش

دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن, پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟ دختره میگه: نمی دونم, پسره میگه: بذال من بلم زیل پتو ببینم, میره و میاد میگه: تو دختلی, دختره میگه از كجا فهمیدی؟؟؟؟میگه: آخه جولابات صولتیه

یه کلاغ تو آسمون تخم میزاره ولی تخمش نمی افته پایین اگه گفتی چرا

..

..

..

..

..

..

عوض اینکه مثل گاو همینجوری بری پایین یکم فکر کن

-  یه روز ترکه میره داروخانه میگه اقا ببخشید کاندوم دارین دکتوره که فارس بود میخواد ترکه رو دست بندازه میگه: داریم عزیزم ولی انواع مختلفه میخی گیفی عسلی و ... داریم . از کدوم یکی بدم . ترکه میگه :والاه منکه از اینجور چیزا سر در نمیارم ولی فکر کن . طرف خواهر مادر خودته یچیز خوب بده .



2-    رشتیه زن می‌گیره. بهش میگن راجبش تحقیق کردی؟ میگه آره هرکی کرده راضیه



 3-  قزوینیه داشته واسه رفیقش تعریف می‌کرده که: بالام جان دیشب رفته بودیم عروسی، جات خالی مختلط مختلط، مرد و پسر قاطی



4-   قزوینیه زنگ خونه شو رو زمین نصب میکنه و روش مینویسه لعنت بر کسی که با پا زنگ بزند



  5-  از قزوینیه میپرسن از چه فصلی خوشت میاد؟ میگه فصل برنجکاری



6-    میدونی شباهت آدم مجرد با لباس توی ماشین لباس شویی چیه ؟

هردو تو کف هستن .



7-   یه رشتی میاد تهران صبح پا میشه میبینه چهار تا آجر زیرش گذاشتن و زنش رو بردن .



  8-   ترکه شب زیر پشه بند میخوابه تا صبح به پشه ها بیلاخ میده



 9-    قزوینیه میره مغازه روبات فروشی، فروشندهه شروع میکنه به تعریف از روباتا و میگه: آقا این روباته آخر کاره، بهترین روباتیه که تا حالا ساخته شده، ببین اگه این دکمه روی شکمش رو فشار بدی جاروبرقی میشه، اگه دستش رو بکشی ماشین لباسشویی میشه و خلاصه از هر پیچش هزار هنر میریزه! قزوینیه حسابی حال میکنه میگه: بالام جان من همینو میخوام! خلاصه پولشو میده و ور میداره میبردش خونه. فرداش قروینیه شاکی با ک... پانسمان شده برمیگرده میگه: مادرقحبه! چرا نگفتی این سوراخ کو... ش چرخ گوشته؟



  10-    یک بابایی رو می‌فرستند ماموریت آذربایجان. یارو روز اول وارد شهر میشه، از یکی می‌پرسه: ‌ببخشید، بهترین هتل این شهر کجاست؟ ترکه یکم نگاش میکنه، میگه: گریبی؟! اینجا بهترین، ‌بدترین هتل نداره که. یک مسافرخونه داره، اونم دوتا چهار راه جلو تر دست چپه. خلاصه یارو مستقر میشه. شب حوصلش سر میره، میگه حالا که بیکاریم ‌یک سینما بریم. میره از یکی می‌پرسه: ببخشید، اینجا بهترین سینماش کجاست؟ یارو یکم چپ چپ نگاش میکنه، میگه: گریبی؟! اینجا بهترین، بدترین سینما نداره که. یک سینما داریم، اونم سه تا چهار راه جلو تره. خلاصه یارو سینما رو پیدا می‌کنه، میره جلوی باجه بلیط فروشی، میگه: یک بلیط بدین برای همین سانس،‌ فقط جاش خیلی جلو نباشه. بلیط فروشه یک نگاهی بهش می‌کنه، میگه:‌گریبی؟! جای جلو،‌ جای عقب نداره که. بلیط میخری، میری تو، هرجا گیرت اومد وامیستی! خلاصه یارو میره تو، از قضا یک جایی تو بالکن گیرش میاد. وسطای فیلم، احتیاج به قضای حاجت پیدا میکنه. از کناردستیش میپرسه: ‌ببخشید، ‌دستشویی کجاست؟ طرف یک نگاهی بهش میکنه،‌ میگه: ‌گریبی؟! داستشویی ماسشویی نداره که،‌ همین جا بلند میشی وامیستی، کارت رو می‌کنی! یارو با خودش میگه: بابا این عقلش ناقصه. از اونیکی کنار دستیش می‌پرسه،‌ اونهم همین جوابو میده. خلاصه یارو داشته خیلی بهش فشار میومده، می‌بینه چاره ای نداره. بلند میشه، معامله رو درمیاره، شروع می‌کنه به شاشیدن! یهو یکی ازون پایین داد میزنه: هـــوی! گریبی؟! یک جا نگیریش، تکون تکونش بده، گلاب پاشش کن



11-  قزوینیه داشته تو کیوسک بچهه رو می کرده. یهو یه پلیس با لگد در رو باز می کنه. قزوینیه میگه این چه طرز در باز کردنه، کیرم رفت تو کون بچه مردم



 12-  خبرگزاری ایسنا اعلام کرد:
بهشت از زیر پای مادران به روی شانه پدران رفت.
این جابجایی زمانیکه پای مادران روی شانه پدران بود اتفاق افتاد!



13-  تو کتاب خوندم سیگار بده ........................دیگه سیگار نکشیدم
تو کتاب خوندم مشروب بده ......................دیگه مشروب نخوردم
تو کتاب خوندم که قمار بده .......................دیگه قمار نزدم
تو کتاب خوندم مواد مخدر بده ....................دیگه مواد نزدم
تو کتاب خوندم کس بده ............................دیگه کتاب نخوند



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:جک اونجوری, :: 6:22 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

 پیوند فروردین با سایر ماهها

فروردین با فروردین : (خوب) سازگاری مثبت واقع بینی و آگاهی به صفات مثبت یکدیگر
فروردین با اردیبهشت: (متوسط) خودپسندی، میل به حاکمیت از ویژگی های مشترکشان می باشد
فروردین با خرداد : (بد ) پر جنب و جوش بی قرار تنوع طلب و سرکش
فروردین با تیر : ( متوسط ) برون گرا ایده آلیست امکان مشکل وجود دارد
فروردین با مرداد : (خوب ) پیوند موفقی خواهد بود چون هماهنگی وجود دارد
فروردین با شهریور : ( بد ) یکی پاک سرشت و انسان دوست دیگری جسور و جاه طلب
فروردین با مهر : ( بسیار خوب ) افرادی منصف و معتقد به تساوی حقوق زن و مرد
فروردین با آبان : ( بد ) آزادیخواه سلطه گر خواهان تنهایی و درون گرا
فروردین با آذر : ( عالی ) کم ترین اختلاف و هیاهو از مشخصات بارزشان است
فروردین با دی : (بد ) تفاهم چندانی با هم ندارند مرموز و محافظه کار می باشند
فروردین با بهمن : ( بد ) سلطه گر آرمان گرا موقعیت درک یکدیگر را ندارند
فروردین با اسفند : ( متوسط ) با مشکل مواجه است ممکن است پیوند خوبی باشد

 

پیوند اردیبهشت با سایر ماهها

اردیبهشت با فروردین : (متوسط ) ممکن است مشکل داشته باشند قابل حل شدن است
اردیبهشت با اردیبهشت : ( متوسط ) نسبتا خودرای و لجباز هستند ممکن است مشکل پیش بیاید
اردیبهشت با خرداد : ( متوسط ) تیزهوش کنجکاو و چندان با هم سازگار نیستند
اردیبهشت با تیر : ( بسیار خوب ) خانواده دوست خونگرم پیوندی محکم و استوار
اردیبهشت با مرداد : ( بسیار خوب ) عاشق پیشه با صداقت وفادار پیوندی مملو از آرامش
اردیبهشت با شهریور : ( خوب ) جوانمرد باسخاوت مددکار و بدون مشکل
اردیبهشت با مهر : ( متوسط ) اهل اعتدال معاشرتی خونسرد و کمی حسادت
اردیبهشت با آبان : ( خوب ) آرمانگرا بلندپرواز همراه با جاذبه و اقتدار و ناسازگار
اردیبهشت با آذر : ( متوسط ) جسور بی پروا نیازمند با آزادی و بدون تفاهم
اردیبهشت با دی : ( بسیار خوب ) با ثبات راز نگه دار پیوندی مستحکم و پابرجا
اردیبهشت با بهمن : ( بد ) کنجکاو آزادیخواه و آرمانگرا و ایده متفاوت از یکدیگر
اردیبهشت با اسفند : ( خوب ) اشخاصی تودار و بسیار محتاط و توانایی سازگاری را دارند

پیوند خرداد با سایر ماهها

خرداد با فروردین : ( بد ) افرادی پر جنب و جوش و بی قرار ناسازگار و بدون تفاهم
خرداد با اردیبهشت : ( متوسط ) تیزهوش کنجکاو تنوع طلب چندان با هم سازگار نیستند
خرداد با خرداد : ( خوب ) مشورت پذیر با استدلال توانا در برطرف کردن مشکلات
خرداد با تیر : ( متوسط ) با روحیه تنوع طلب و بیقرار خودشان می توانند باعث ایجاد مشکلات شوند
خرداد با مرداد : ( بسیار خوب ) زوجی جذاب و اجتماعی با صفات مشترک فراوان
خرداد با شهریور : ( متوسط ) چندان ذوق و شوقی در روابطشان وجود ندارد
خرداد با مهر : ( بسیار خوب ) خونسرد با سلیقه هنر دوست و بسیار با نشاط می باشند
خرداد با آبان : ( متوسط ) برای رسیدن به خوشبختی باید یکدیگر راتحمل کنند
خرداد با آذر : ( بسیار خوب ) سرشار از ذوق و شوق برای زندگی مشترک
خرداد با دی : ( خوب ) خویشتندار سیاستمدار و از سازگاری مناسب برخوردارند
خرداد با بهمن : ( بسیار خوب ) با روحیه انسان دوستی و همیشه آماده کمک به همدیگر
خرداد با اسفند : ( بد ) خیالباف رویا پرداز مرموز عدم تفاهم با همدیگر

پیوند تیر با سایر ماهها

تیر با فروردین : (متوسط ) برون گرا ایده آلیست امکان مشکل وجود دارد
تیر با اردیبهشت : ( بسیار خوب ) نقطه اشتراک فراوانی با یکدیگر دارند
تیر با خرداد : ( متوسط ) یکی آرام و مهربان دیگری پرشور و با انرژی
تیر با تیر : ( خوب ) علی رغم اختلاف سلیقه پیوند خوبی می باشد
تیر با مرداد : ( خوب ) خصوصیات مشترک زیاد و ازدواجی موفق
تیر با شهریور:(بسیار خوب) یکی مهارت فراوان در امورمالی و دیگری حسابگر و صرفه جو و هماهنگ
تیر با مهر : ( بسیار خوب ) هر دو مهربان انسان دوست و توانمند
تیر با آبان : ( متوسط ) در مسائل مالی اختلاف نظر دارند ولی در سایر مسائل هماهنگ می باشند
تیر با آذر : (بد ) یکی اجتماعی و اهل گردش و سفر دیگری متمایل به رکن خانواده
تیر با دی : (خوب ) از نظر مالی اخلاقی و روابط هماهنگ هستند بنابراین پیوندی موفق میشود
تیر با بهمن : ( متوسط ) ازدواج میتواند شکل بگیرد اما به سعی و کوشش نیاز دارد
تیر با اسفند : ( بسیار خوب ) پیوندی بسیار خوب همراه عشق و علاقه با تفاهم کام


پیوند مرداد با سایر ماهها

مرداد با فروردین : ( خوب ) پیوند موفقی خواهد بود چون هماهنگی وجود دارد
مرداد با اردیبهشت : ( بسیار خوب ) مهربان و خانواده دوست ازدواجی موفق و پایدار
مرداد با خرداد : ( بسیار خوب ) اجتماعی خونگرم همراه با سازگاری مثبت
مرداد با تیر : ( خوب ) اختلاف سلیقه زیادی با هم ندارند موقعیت همدیگر را درک می کنند
مرداد با مرداد : ( خوب ) صفات مشترک خوب باعث تقویت پیوندشان خواهد بود
مرداد با شهریور : ( متوسط ) یکی منضبط و قانونمند دیگری پرشور و زیباپسند
مرداد با مهر : ( خوب ) در پی برقراری آرامش و ملایمت همراه با منطق در زندگی هستند
مرداد با آبان : (متوسط ) یکی وفادار و قابل اعتماد دیگری عاشق ستایش دیگران
مرداد با آذر : ( متوسط ) یکی پر شور و هیجان دیگری دنبال آزادی و استقلال
مرداد با دی متوسط ) به دلیل داشتن حق مشترک برتری جویی شاید دچار اختلاف شوند
مرداد با بهمن : (خوب ) هر دو آرمانگرا و ایده آلیست پیوندی موفق خواهد بود
مرداد با اسفند : ( خوب )با هماهنگی بسیار مناسب در برآوردن نیازهای عاطفی یکدیگر

پیوند شهریور با سایر ماهها

شهریور با فروردین : (بد ) یکی پاک سرشت انسان دوست دیگری جسور و جاه طلب
شهریور با اردیبهشت : ( خوب ) صفات مشترک خوب نظیر جوانمردی و نجابت
شهریور با خرداد : (متوسط ) یکی عاطفی و عاشق پیشهدیگری با نظم و برنامه مشخص
شهریور با تیر : ( بسیار خوب ) در امور مالی هماهنگ و با صفات مشترک فراوان
شهریور با مرداد : ( متوسط ) نسبتا لجباز و خودرای شاید با مشکل مواجه شوند
شهریور با شهریور : ( بسیار خوب ) هر دو صمیمی و صادق و با محبت می باشند
شهریور با مهر : ( خوب ) مشورت پذیر با منطق و در برطرف کردن مشکلات توانا
شهریور با آبان : ( متوسط ) جسور و بی پروا . سرشار از انرژی و بلند پرواز
شهریور با آذر : ( بد ) تنوع طلب خواهان استدلال در ایجاد نظم و انضباط دچار مشکل هستند
شهریور با دی : ( خوب ) یک ازدواج خوب همراه با زندگی سرشار از محبت
شهریور با بهمن : ( متوسط ) چنین پیوندی با سعی و کوشش می تواند خوب باشد
شهریور با اسفند خوب ) بسیار با صبر و حوصله هستند که باعث تفاهم در زندگی می شود

پیوند مهر با سایر ماهها

مهر با فروردین : (بسیار خوب ) خونگرم و مهربان معتقد به تساوی حقوق زن و مرد
مهر با اردیبهشت : ( خوب ) انسان هایی هستند که تمایل زیادی به حفظ آرامش و اعتدال دارند
مهر با خرداد : (بسیار خوب ) آدم هایی حسابگر خونگرم تفاهم مناسبی با هم دارند
مهر با تیر : ( بسیار خوب ) اهل رفت و آمد و معاشرت با دیگران و بسیار شکیبا
مهر با مرداد : ( خوب ) در پی برقراری آرامش و ملایمت همراه با منطق در زندگی

هستند



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:طالع بینی ازدواج, :: 6:19 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

 20-ترکه از صدای جیرجیرک خوابش نمیبرده، میاد جیرجیرکه رو روغنکاریش میکنه!! 21-یارو زن اینکارهه میره دکتر زیبایی، میگه: آقای دکتر، بیزحمت دور نافم یکم مو بکارید!! دکتره کف میکنه، میگه: خانم همه میان اینجا موهای اضافة بدن رو بسوزونن، شما اومدین دور نافتون مو بکارید؟! زنه میگه: والله اقای دکتر دیدیم کار و کاسبی خوبه، گفتیم یک شعبه هم بالاتر بزنیم!!! 22-به رشتیه میگن اعضای خانوادتو نام ببر، میگه: صاایران، امرسان، موبایل، آمریکا!! میگن: مرتیکه این کس‌شعرا چیه میگی؟! رشتیه میگه: آخه شما نمیدونی؛ صاایران دختر کوچیکمه، هر روز بهتر از دیروز! امرسان دختر بزرگمه، زیبا جادار مطمئن! موبایل خانمه، که هیچ وقت در دسترس نیست! آمریکا هم خودمم، که هیچ غلطی نمیتونم بکنم!!! 23-دو تا ترکه میرن سوراخ لایة اوزن رو بدوزن، خودشون میمونن اونور!!! 24-قزوینیه یه بچه خوشگل بلند کرده بوده، پای معامله که میرسن قزوینه میگه: ببین بالام جان، اگه بزاری توش بزارم 50 تومن بت میدم اگر هم بزاری لاش بزارم 100 تومن بت میدم. بچهه هم پیش خودش میگه: عجب نرخ خوبیه! بزار یه لاپا بهش بدیم 100 تومن کاسب بشیم. خلاصه تا وارد عمل میشن قزوینیه امونش نمیده و تا دسته میکنه تو ماتحت بچه مردم! پسره هم بدبخت با هزار مکافات خودشو میکشه بالا میگه: خوارکسده مگه قرار نبود لا پام بذاری؟! پس چرا کردی توش؟! قزوینیه میگه: بالام جان به جون تو دست کردم تو جیبم دیدم 50 تومن بیشتر ندارم!!! 25-ترکه تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. رانندة قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، ترکه یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه ترکه رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکة خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! ترکه میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم!!! 26-ترکه لب دریا نشسته بوده یه دفعه یه زن خوشگل شنا کنان میاد پیشش وبهش چشمک میزنه. ترکه میگه: جل الخالق! ما اسب‌ماهی دیده بودیم، سگ‌ماهی دیده بودیم، فیل‌ماهی‌دیده بودیم، اما دیگه جنده‌ماهی ندیده بودیم!!! 27-ترکه بچش بعد از عید فطر به دنیا میاد، اسمشو میگذاره: پسفطرت! 28-از ترکه میرسن: اسمت چیه؟ میگه: حمزه، ولی توخونه شیش کوچولو صدام میکنن!! 29-ملکة انگلیس داشته از یه بیمارستان بازدید میکرده، وارد یک اتاق میشن، میبینن مریضه داره رو تخت جلق میزنه! ملکه جا میخوره از رئیس بیمارستان میپرسه : اوه! آقا خواهش میکنم بفرمایید این چه وضعیتی است؟ رئیس بیمارستان جواب میده: چیزه! بله! ببخشید! یادم اومد. این مریض میزان ترشح اسپرمش خیلی زیاده، اگر روزی یه بار تخلیه نکنه حالش وخیم میشه! ملکه میگه : عجب! حالا فهمیدم! خلاصه ازونجا رد میشن، تو بخش بعدی وارد یک اتاق میشن، میبینن یک پرستاره داره برای یه مریض ساک میزنه! ایندفعه قبل ازین که ملکه سئوال کنه، دکتره میگه : این مریض هم همون مشکل رو داره، ولی این بخش خدمات بهتری ارائه میده!!! 30-رشتیه نصفه شب میخواسته بره بشاشه، به زنش میگه: خانم جان، یک دقیقه این جای منو نگردار، من الان میام!!



پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:رشتی2, :: 6:16 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

 اظهارات تکان‌دهنده پرستو صالحی از فساد اخلاقی در سینما

وی در صفحه فیس بوک خود نوشت: «اگه نگم دق می‌کنم!!! همش می‌گن چرا کم کاری؟ چرا نیستی؟ چرا مثله سابق پر کار نیستی؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟من چه می‌دونم!کدوم بازیگریه که دلش نخواد بازی کنه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد تو کارهای خوب ظاهر بشه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد با آدم‌های حرفه‌ای و درست درمون کار کنه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد دیده بشه؟»

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ به نقل از سایت افکار، پرستو صالحی بازیگر سینما تئا‌تر و تلویزیون در صفحه فیس بوک مطالب مهمی را در ارتباط با فساد اخلاقی حاکم بر سینما نوشت.

خبرگزاری فارس با پوزش از کاربران محترم به منظور آگاهی بیشتر مخاطبان با اعمال غیر اخلاقی پشت پرده سینما و تئاتر، متن کامل نوشتار خانم پرستو صالحی را – بدون حذف عبارات ناشایست نقل شده از یک تهیه کننده مشهور، منتشر می‌کند.

وی در صفحه فیس بوک خود نوشت: «اگه نگم دق می‌کنم!!! همش می‌گن چرا کم کاری؟ چرا نیستی؟ چرا مثله سابق پر کار نیستی؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟من چه می‌دونم!کدوم بازیگریه که دلش نخواد بازی کنه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد تو کارهای خوب ظاهر بشه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد با آدم‌های حرفه‌ای و درست درمون کار کنه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد دیده بشه؟»

پرستو صالحی در ادامه نوشته است: «دور از جون تهیه کنندگان و کارگردانان و هنرمندان فرهیخته کشورم که هممون می‌دونیم چه کسانی هستند و چه کسانی نیستند و فقط ادعا و اداشو دارن، به یک تهیه کننده سر‌شناسی از سره درد دل گفتم: دلم یه کار طولانی می‌خواد گفت: اونی‌ام که بهت کار طولانی بده حال طولانی می‌خواد… به قول مرحوم شکیبایی: وای

ولی من هنوز ایمان دارم که تو هنر مقدس هفتم، هستند انسان‌هایی که بی‌درخواست و نیاز و… فقط و فقط به کارشون فکر می‌کنن و بس و متاسفم از وجود کسانی که هنر پاک آریایی را رو با ناحیه 10قدیم تهران اشتباه گرفتن…».

پرستو صالحی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در نخستین فعالیت تئا‌تری خود در «نغمه‌های خورشید» ایفای نقش کرد. وی پس از آن بازی در سریالی با نام محاکمه را به کارگردانی حسن هدایت در کارنامه خود دارد.

بازی در سه فیلم نود دقیقه‌ای با نام‌ یک روز طولانی آبی و ایفای نقش در سریال‌های عشق سالهای جنگ، تب، مهر پنهان، همسفر، این زمینی‌ها، چشم‌هایش و سری دوم زیر آسمان شهر از دیگر فعالیت‌های هنری این بازیگر محسوب می‌شود.

 



چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:اظهارات تکان‌دهنده پرستو صالحی از فساد اخلاقی در سینما, :: 3:5 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

 تذکر :دوستان اصفهاني بعد از خواندن اين جوک ها خواهشاً رگ گردنشان بيرون نزنند و شروع به ارسال بد و بيراه کنند ، ازتون خواهش مي کنم فرهنگ جوک خواندن را داشته باشيد تا اين ستون ادامه داشته باشد

 

 

اصفهانیه به باباش می گه : بابا چرا ما هم مثل بقیه مردم سوار کشتی نمی شیم ؟!! باباش می گه : خفه شو بچه شنا تو بکن . 2 ساعت دیگه می رسیم به جزیره

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهانیه واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خيرات ميكرده. خلاصه هركي رد ميشده، يك خرما برميداشته و يك صلوات ميفرستاده . بعد يك مدت، يك بابايي دست ميكنه يك مشت خرما برميداره، اصفهانیه دستشو ميگيره، ميگه: هوووي!  چه خبرس؟! يك نفر آدم مردس، اتوبوس كه چپ نكردس

 

---------------------------------------------------------------------

 

بچه اصفهانیه توي امتحان بيست مي‌گيره. باباش ميزنه توي گوشش و ميگه: خاك بر سرت كنن، با نمره 10 هم ميشه قبول بشي، حتما بايد اين همه خودكار حروم مي‌كردي؟

 

---------------------------------------------------------------------

یکی روز یکی از یک محله تو اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمی دم

---------------------------------------------------------------------

یه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 25تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 20 تومن - به اندازه 5 تومن دنده عقب برید  

---------------------------------------------------------------------

اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق وبهش بگیه کوچه اونطرفی شام میدند

---------------------------------------------------------------------

 

دانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده  

---------------------------------------------------------------------

 

نوار مغز نرمال /_ /_ /_ /_ /_ نوارمغزقزوینی (|) (|) (|) (|) نوارمغزاصفهانی $ $ $ $ $ $ $ نوارمغزلر _____________!!!

 

---------------------------------------------------------------------

 

 

اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش  

 

---------------------------------------------------------------------

 

 

یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده  

 

---------------------------------------------------------------------

 

یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده

 

---------------------------------------------------------------------

 

 

اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده  

 

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت: - همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه كه مي‌خورن به شيشه نگاه مي‌كنن ببينن تا كجاش رفته - جلوي در واميستن و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو، ميگن حالا چرا نميان تو؟ - بستني ليواني كه مي‌خورن حتما درش رو مي‌ليسن

---------------------------------------------------------------------

 

یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار

---------------------------------------------------------------------

 

یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش میرن کنار رودخونه برای پیکنیک که برای‎ ‎نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب ‏می بره که پدره داد می زنه:‏‎ ‎خانوم بچه رو آب برد ‏‎ ‎دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن!!!

---------------------------------------------------------------------

 

1ارمنيه و تركه و رشتيه و اصفهانيه يك عمر رفيق بودن. باري، از بخت بد، ارمنيه مرحوم ميشه، باقي رفقا هم ميرن تشييع جنازش. رسم اين ملت هم گويا اين بوده كه هركدوم از نزديكان بايد دم آخري يك پولي مينداختن تو قبر. خلاصه اول تركه ميره بالاسر قبر و كلي گريه زاري ميكنه و آخر هم دست ميكنه، ده تا هزاري ميندازه تو قبر. بعد رشتي مياد باز كلي آه و ناله ميكنه و بعد هم دست ميكنه ده تا هزاري ميندازه تو آخري نوبت اصفهانيه ميشه، مياد جلوي قبر كلي گريه زاري ميكنه، آخرش هم با بغض ميگه: شرمنده، من صبح وقت نشد برم بانك پول بگيرم. بعد يك چك سي‌هزارتومني مي‌نويسه ميندازه تو قبر، بيست‌هزارتومن بقيشو برميداره!!!

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟؟؟



ادامه مطلب ...


سه شنبه 23 فروردين 1391برچسب:اصفهانی<لر>ترک, :: 7:5 قبل از ظهر ::  نويسنده : رضا

ببخشیداگه قدیمی یا تکراریه

 

 از برادران یوسف پرسیدن وقتی یوسف را در چاه انداختین چه گفت : گـُــفــت شــِـلــپ

 

ما که با پسر شجاع و میتیکامان بزرگ شدیم حالو روزمون اینه وای به حال بچه هایی با عمو پورنگ و خاله شادونه بزرگ میشن !

 

یه بار یه مرده با زنش قهر میکنه بهش زنگ میزنه میگه خانم غذا چی داریم؟

خانم با عصبانیت میگه:زهر مار

مرده میگه خوبه خواستم بگم من ناهار نمیام خودت بخور!

 

مهريه جديد خانمها

1390 ليتربنزين !  آيا وكليلم ؟ عروس رفته بشكه بياره !!!

 

طرف زنش ميميره ، توي تشييع جنازه كنار تابوت ميكه : لا اله ايولا !

 

ورزشی

برای درهم کوبیدن استقلال ١٠ نفر و ١٠ دقیقه کافیست ! ” کورش بزرگ

 

حمید استیلی بعد از خونه نشین شدن 

پسر حمید استیلی : بابا برام توپ میخری ؟ 

حمید استیلی : نه بچه برو اعصاب ندارم 

پسر : نمیخری ؟ 

حمید استیلی : نه نه نه 

پسر حمید استیلی : علیییییییه دایی علیییییییه دایی

 

تازه فهميدم بازيكن هاي با تجربه چرا وقتي گل ميزنن ميدوون فرار ميكنن! اي پدر سوخته ها!!!

 

فرق ببر با مگس

ببر رو وقتي ميبيني ميريني، مگس رو وقتي ميريني ميبيني!!

 

مگسه اضافه وزن داشته،زنش بهش ميگه: عزيزم، يه مدت گه زيادي نخور تا دوباره بياي روي فرم

 

یه روز یه گجشک آبادانی با یک کامیون تصادف می‌کنه،، راننده کامیون نگران پیاده می‌شه و بدن نیمه جان گنجشک رو میبره خونه و اون رو پانسمان میکنه و میذاره توی قفس... 

بعد از یه مدتی‌ گجشک به هوش میاد و با تعجب دور و برشو نگاه میکنه و بلند می‌شه و میله‌های قفس رو میگیره و فریاد میزنه؛  (بابا مگس ابادانی ندیده بودیم)

 

روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت: پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!! 

روباه تا موبایل رو داد به زاغ راغ گفت: این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی ! بیشعور

یعنی‌ مو راننده رو کشتوم؟ یعنی‌ مو توی زندانم؟



سه شنبه 23 فروردين 1391برچسب:سری اخر90, :: 7:0 قبل از ظهر ::  نويسنده : رضا